مصاحبههای اختصاصی: برگزیت و مسئله نژادپرستی و برداشت مردم انگلستان از اقلیتهای نژادی
مصاحبههای اختصاصی: برگزیت و مسئله نژادپرستی و...
مصاحبه اختصاصی سازمان دفاع از قربانیان خشونت با پروفسور آنتونی ردی، مدیر مرکز دین و فرهنگ دانشگاه آکسفورد با موضوع برگزیت و مسئله نژادپرستی و برداشت مردم انگلستان از اقلیتهای نژادی.
انگلستان کشوری است که از لحاظ تاریخی از تنوع جمعیتی، نژادی و فرهنگی برخوردار بوده است. براساس تحقیقات انجام شده در سال 2018 میلادی برآورد میشود که حدد 13.8 درصد از جمعیت انگلستان از اقلیتهای گوناگون بودهاند و از سوی دیگر ۴۰ درصد از جمعیت لندن را سیاهپوستان آسیاییها و دیگر قومیتها تشکیل میدهند. شهردار لندن نیز فردی از خانواده طبقه کارگر، متولد پاکستان میباشد. آمارها حاکی از آن است که از ماه مه 2019، 8 درصد نمایندگان مجلس، 5.8 درصد از اعضای مجلس اعیان و 14 درصد از مشاوران محلی را اقلیتها تشکیل میدهند. علیرغم این دستاوردها، نشانههایی از وجود میراث دوران استعمار و نژادپرستی در قرن حاضر در این کشور دیده میشود. رأی اکثریت مردم بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا و به موجبات آن گفتمانهای ضد مهاجرتی در این کشور و نیز قوت گرفتن ملیگرایی (تحمل کمتر اقلیتها و مهاجرین) دستاوردهای این کشور را با چالش مواجه ساخته است. از این رو سازمان دفاع از قربانیان خشونت اقدام به مصاحبهای در همین خصوص با پروفسور آنتونی ردی نموده است که بخشهایی از این مصاحبه را در پیشرو داریم. پروفسور آنتونی ردی، مدیر مرکز دین و فرهنگ دانشگاه آگسفورد و سردبیر مجله الهیات بلک (سیاه) و همچنین نویسنده و ویراستار 18 کتاب مختلف میباشد. وی در کتاب اخیر خود که در سال 2019 در خصوص برگزیت به چاپ رسیده است به بررسی پدیده هویت، ملیگرایی و بیگانهستیزی پرداخته است.
پروفسور ردی میپذیرد که خروج انگلستان از اتحادیه اروپا در راستای گسترش حس ملیگرایی در این کشور بوده است. هرچند میگوید که خروج از اتحادیه اروپا از نشانههای این مسئله و نه علت آن بوده است. به طور کلی به اعتقاد ایشان امپراطوری شکل گرفته انگلستان در قرون گذشته مبتنی بر سفیدپوستان بوده است. از سوی دیگر کارگرانی که از مستعمرات سابق این کشور مثل استرالیا، نیوزیلند، آفریقای جنوبی و یا کانادا به این کشور آمدند اکثراً سفیدپوست نبوده و لذا منجر به ترکیب جمعیتی و فرهنگی جدیدی در این کشور شد که هرگز بعد از جنگ جهانی دوم با شرایط این کشور سازگار نبوده است. از این رو از اواخر دهه پنجاه، گروههای راستگرایی قد علم کردن که معتقد به محدود کردن این مهاجران و حتی پایان دادن به مهاجرت به انگلیس بودند. آنچه که حزب راستگرای یوکیپ (حزب استقلال) توانست انجام دهد این بود که ضدیت با مهاجرت را در عوض یک ایدهی سیاسی ملی گرایانهی بحث برانگیز و نژادپرستانه، به یک دستور کار اجتماعی و سیاسی جریان اصلی تبدیل کند. لایهی زیرین برگزیت، مخالفت با مهاجرت بود. من اطمینان ندارم که وسواس ما در مورد مهاجرت به پایان رسیده است. هرچند در شرایط کنونی و به دلیل شیوع ویروس کرونا این موضوع به حاشیه رفته است. به نظر من مرگ و میر ۳۵۰۰۰ نفر در اثر ویروس کرونا هنوز هم تحت تأثیر مفاهیم نژادی بوده است چرا که تعداد قابل توجهی از مرگ و میرها شامل افرادی از جوامع مهاجرین در انگلیس میباشد. بنابراین حتی پس از خروج از اتحادیه اروپا ما هنوز شاهد بحث درباره اهمیت مهاجرت به انگلستان هستیم.
در خصوص خروج از اتحادیه اروپا باید اذعان کرد که بسیاری از مردم بریتانیا چیزی دربارهی اتحادیه اروپا نمیدانستند غیر از اینکه باقی ماندن در این چارچوب و پیروی از قوانین آن، آنها را از حق مسلم "ویژه" بودن محروم میکرد. من تصور نمیکنم خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، درگیری کشور با موضوع مهاجرت را پایان بخشیده، و ما همچنان شاهد یک گفتمان عمومی گسترده درباره جایگاه مهاجرت هستیم. موضوع دیگری که امروزه در بریتانیا با آن مواجه هستیم، مسئله کارگران مزارع و کشاورزانی است که از کشورهای دیگر به بریتانیا میآمدند و با حقوقهای اندک، محصولات کشاورزی را برداشت میکردند. اکنون که قوانین تغییر کرده و این قبیل کارگران دیگر به بریتانیا نمیآیند، صاحبان مزارع شکایت دارند که نیروی کاری وجود ندارد که محصولات را برای آنها برداشت کند؛ چرا که مشاغلی در بریتانیا وجود دارد که اغلب توسط مهاجران انجام میپذیرد و معمولاً سفیدپوستان اقدام به این کار نمیکنند که کار کشاورزی از جمله آنهاست.
بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس، در طول دوره سیاسی خود و در موارد مختلف اصطلاحات تحقیرآمیزی در خصوص آفریقایی تبارها و اقلیتهای قومی و مسلمانان استفاده کرده است. وی در کتاب خود با عنوان «رویای رم» اظهار داشته است که اسلام باعث شده کشورهای جهان اسلام قرنها عقب بیفتند. در این خصوص پروفسور ردی معتقد است که بوریس جانسون نخست وزیر بریتانیا یک ملیگرای انگلیسی است و تفکر او بر مبنای بازتولید شکلی از امپریالیسم نو بنا شده که در تار و پود حزب محافظه کار بریتانیا راه پیدا کرده است. این تفکر به نوعی در یک نوستالوژی برای عظمت امپراتوری بریتانیا نمایان میشود که در آن غیرسفیدپوستان، افرادی فرودست دیده میشوند در نتیجه من نمیبینم که او مبارزه با نژادپرستی و بیگانه هراسی را در دستور کار خود داشته باشد. با توجه به تعهد حزب محافظهکار به ارزشهای بریتانیایی، از جمله میراث یهودی- مسیحی، که در هویت نژاد سفید نیز مورد تکریم قرار میگیرد، من همیشه حس کردهام که آنها نسبت به حزب کارگر به داشتن یک رویکرد ضداسلامی متمایلتر هستند. من باور دارم که افزایش جرایم خشونتآمیز علیه اقلیتها در بریتانیا، بازتاب دهنده یک پدیده بزرگتر در سراسر جهان یعنی جهش رویکردهای ملیگرایانه است که در آن افراد سفیدپوست علیه اقلیتها میشورند. به عقیده پروفسور دی برگزیت نشانهای از سودازدگی پساامپریالیستی است که در آن، تنوع فرهنگی در بریتانیا با شکل نوظهوری از ملیگرایی انگلیسی پاسخ داده شد و به واسطه آن، مهاجران و اقلیتها به عنوان علت اصلی مشکلات هدف قرار گرفتند.
برای مطالعه متن کامل به زبان انگلیسی میتوانید به اینجا مراجعه نمایید.