مصاحبههای اختصاصی: جهان چند قطبی، حقوق بشر و افول هژمونی آمریکایی
مصاحبههای اختصاصی: جهان چند قطبی، حقوق بشر و...
مصاحبه اختصاصی سازمان دفاع از قربانیان خشونت با پروفسور چاندرا مظفر، رئیس جنبش بینالمللی برای جهانی عادلانه با موضوع جهان چند قطبی، حقوق بشر و افول هژمونی آمریکایی.
پس از جنگ جهانی دوم، سازمان ملل متحد تأسیس شد و به پنج قدرت جهانی (چین، فرانسه، بریتانیا، آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی) کرسیهای دائمی در شورای امنیت سازمان ملل، یعنی قدرتمندترین نهاد تصمیمگیری این سازمان، داده شد. پس از جنگ، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی قویترین قدرتهای جهانی بودند و این امر باعث ایجاد یک پویایی قدرت دو قطبی در روابط بینالملل شد که معمولاً از آن به عنوان جنگ سرد یاد میشود. در طول جنگ سرد، هر دو هژمون به طور مستقیم (در طول مسابقه تسلیحاتی) و غیرمستقیم (از طریق جنگهای نیابتی) با یکدیگر رقابت کردند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها قدرت هژمونیک جهان شناخته شد. این شرایط باعث گردید که آمریکا به بهانه حوادث 11 سپتامبر 2001 به افغانستان حمله کند و در سال 2003 نیز به بهانه داشتن سلاح کشتار به عراق هجوم برد. علاوه بر این، مداخله آمریکا در امور داخلی سایر کشورها، عمدتاً با اعمال تحریم، موجب تضییع حقوق اولیه بسیاری از شهروندان کشورها شد. اما در نهایت ایالات متحده نتوانست اوضاع را آنگونه که میخواهد کنترل کند و پس از بیست سال به طور ناگهانی افغانستان را ترک کرد، در حالی که وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عراق، لیبی و سایر کشورهای آسیب دیده نیز آنطور که انتظار میرفت بهبود نیافت. ایالات متحده در این زمینهها دستاوردهای کمی داشته است. همه این موارد نشان می دهد که قدرت بلامنازع آمریکا در جهان به چالش کشیده شده و همه کشورها دیگر آمریکا را به عنوان هژمونی بلامنازع به رسمیت نمیشناسند.
در این راستا، سازمان دفاع از قربانیان خشونت با پروفسور چاندرا مظفر مصاحبه کرده است تا نظر کارشناسی ایشان در مورد هژمونی ایالات متحده به ویژه در حوزه، نظامی، سیاسی، اقتصادی، حقوق بشری و فرهنگی جویا شود. چاندرا مظفر، اندیشمند علوم سیاسی مالزیایی، اصلاحطلب و فعال اسلامی است. او در مورد گفتگوی تمدنها، حقوق بشر، سیاست مالزی و روابط بینالملل تألیفات فراوانی داشته است. مظفر اولین مدیر مرکز گفتگوی تمدنی در دانشگاه مالایا در کوالالامپور بود. سپس استاد نوردین سوپی در مطالعات جهانی در دانشگاه علوم در پنانگ شد. وی از سال 1977 تا 1991 شرکت عالیران را تأسیس کرد. در حال حاضر نیز ایشان رئیس جنبش بینالمللی برای جهانی عادلانه (جاست) میباشد. این جنبش یک سازمان غیردولتی میباشد که هدف آن بالا بردن آگاهی عمومی بر مبنای اخلاقی و فکری عدالت جهانی است.
در ابتدای این مصاحبه از دکتر مظفر سئوال شد که با توجه به تحلیل برخی از اندیشمندان در خصوص افول هژمونی آمریکا در جهان، و با توجه به اینکه همچنان این کشور قویترین قدرت نظامی جهان را در اختیار دارد، چه توضیحی دارند؟ در این خصوص پروفسور مظفر اظهار داشت که ایالات متحده قویترین قدرت نظامی از نظر تعداد هواپیماهای جنگی، زیردریایی، موشکهای کروز و همچنین داشتن 750 تا 800 پایگاه نظامی در سراسر جهان دارا میباشد. اما فراموش میکنیم که این ارتش قدرتمند از زمان پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 در جنگ بزرگی پیروز نشده است. در کره (3-1950) و ویتنام (75-1961) شکست خورد. عراق را در سال 2003 فتح کرد و صدام حسین را کشت، اما نتوانست آن ملت عرب را به یک کشور دست نشانده تبدیل کند. معمر قذافی را در سال 2011 به قتل رساند، اما امروز لیبی در ویرانی است. این کشور نتوانست بشار اسد را برکنار کند، اما سوریه را به یک جامعه تکه تکه تبدیل کرد. آمریکا و ناتو به مدت 20 سال افغانستان را اشغال کردند اما در آگوست 2021 مجبور شدند از این کشور عقبنشینی کنند و قدرت را به طالبان تسلیم کنند. این مسائل حاکی از آن است که اعمال قدرت نظامی ایالات متحده اغلب منجر به شکست و هرج و مرج شده است.
با توجه به این شرایط از ایشان سئوال شد که آیا نفوذ سیاسی ایالات متحده نیز کاهش یافته است؟ وی در این مورد اظهار داشت، نمونهای از کاهش قدرت ایالات متحده میتواند توانایی چین برای کمک به عربستان سعودی و ایران برای برقراری مجدد روابط پس از سالها خصومت باشد. اینکه چین توانسته است این کار را انجام دهد، گواه این است که قدرت و نفوذ این کشور هم در بین متحدان ایالات متحده و هم در بین دشمنان آن از احترام برخوردار است. یکی دیگر از مظاهر کاهش قدرت ایالات متحده در حوزه سیاسی، شکست این کشور در انزوای ایران است. ایران امروز نسبت به گذشته بر سوریه، عراق، لبنان، قطر و تعدادی از کشورهای دیگر نفوذ بیشتری پیدا کرده است. در واقع، در میان مردم عادی منطقه، ایران به دلیل موفقیتش در مقاومت در برابر هژمونی آمریکا و دسیسههای اسرائیل، از احترام بالایی برخوردار است. از دیگر مصداقها میتوان به جنگ اوکراین اشاره کرد. آمریکا فکر میکرد که همه در این جنگ جانب آمریکا را میگیرند و روسیه را به عنوان مهاجم محکوم میکنند. در حالی که بسیاری عملیات نظامی روسیه علیه اوکراین در 24 فوریه 2022 را تأیید نمیکنند، اکثر کشورهای جنوب بر این امر نیز واقفند که گسترش ایالات متحده و ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه منجر به واکنش این کشور شد.
دکتر مظفر در خصوص نفوذ اقتصادی آمریکا در عرصه جهانی نیز اظهار داشت که البته، ایالات متحده همچنان کنترل صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی را در دست دارد، نهادهایی که تا حدی بر اقتصاد جهانی تأثیر دارند. دلار آمریکا همچنان مهمترین ارز ذخیره جهان است. به یک معنا، دلار ستون بسیار مهم هژمونی ایالات متحده نسبت به ارتش آن است. با این حال، همه چیز در حال تغییر است. دلارزدایی از اقتصاد جهانی به طور جدی آغاز شده است. امروزه تعدادی از کشورها دیگر برای تجارت خارجی خود به دلار وابسته نیستند. آنها از ارز خود برای تجارت دوجانبه و حتی چندجانبه استفاده میکنند. این درحالیست که چین با سرعت در حال طی کردن رشد اقتصادی است. آنچه به اقتصاد چین قدرت بیشتری میبخشد، ذخایر عظیم ملی آن و نفوذ در دیگر کشورها با اعطای وامهای اعتباری است. در مورد تأثیر فرهنگ آمریکایی نیز ایشان بیان نمود که تلاش هماهنگ برای «متقاعد کردن» دیگران به پذیرش جنبههای خاصی از فرهنگ معاصر آمریکا، شکست خورده است. تمام این مسائل باعث شده است که آمریکا به دنبال راههای دیگری برای ادامه تسلط خود بر جهان باشد، از جمله وضع استانداردهایی برای دانشگاههای پیشرو، که همواره این استانداردها، استانداردهای غربی بوده است. لذا باید جوامع غیرغربی، خودانتقادگر و دروننگر بوده و برای رهایی از این تسلط، استانداردهای خود را بر اساس تاریخ و فرهنگ خود، همانگونه که ژاپن انجام داد، بهبود بخشند.
دکتر مظفر در خصوص تأثیر هژمونی ایالات متحده بر حقوق بشر، نیز اظهار داشت که تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه کشورهای مختلف نقض آشکار حقوق بشر است. ما از تجربیات بسیاری از کشورها میدانیم که تحریمها نه تنها مردم را از غذا و دارو محروم کرده است، بلکه منجر به مرگ و میرهای متعددی نیز شده است. تأثیر ظالمانه و غیرانسانی تحریمها به ندرت در رسانههای معروف برجسته شده است. باید تلاشی هماهنگ و سازماندهی شده توسط نهادهای متعدد در سراسر کشورها و قارهها در یک دوره زمانی طولانی برای اطلاعرسانی و آموزش مردم در مورد آنچه تحریمهای آمریکا بر سر مردم آورد، انجام شود. از سوی دیگر دکتر مظفر به تناقض اساسی در سیاستهای دولت آمریکا میپردازد و اذعان میدارد که آمریکا خود را همواره به عنوان یک قهرمان دموکراسی معرفی کرده است، اما ما میدانیم که از رژیمهای دیکتاتوری در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا که همیشه آماده پیشبرد منافع ایالات متحده هستند، مورد حمایت بیدریغ این کشور بودهاند. از سوی دیگر حتی ایالات متحده هیچ ابایی از کنار گذاشتن یک رهبر منتخب دموکراتیک و جایگزینی او با یک خودکامه ندارد، موضوعی که در ایران در سال 1953 رخ داد. در اندونزی نیز در سال 1965، ایالات متحده برای به حاشیه راندن رئیس جمهور سوکارنو که به دنبال حفظ موقعیت مستقل و غیر متعهد کشور بود، کودتا کرد و ژنرالی به نام سوهارتو را به میدان آورد که به دنبال منافع ایالات متحده، به ویژه اهداف ژئوپلیتیکی آن در جنوب شرقی بود.
در یک جمعبندی دکتر مظفر اظهار داشتند که جدا از تضمین اجرای عادلانه قوانین بینالمللی و عملکرد مؤثر نهادهایی مانند سازمان ملل، گروههای شهروندان باید در خط مقدم اصلاحات در اقتصاد بینالمللی و نظام مالی جهانی باشند. آنها باید تغییراتی را در ساختارها و رویههای سیاسی جهانی پیشنهاد کنند که هدفشان این است که آنها را بیشتر محور و قدرت محورتر کند. آنها باید نگرشها و آداب فرهنگی غالب را دوباره ارزیابی کنند تا ببینند چگونه میتوانیم انسان را از موجودی مستعد خشونت، جنگ و تجاوز به موجودی تبدیل کنیم که تعهدی پایدار به صلح، عدالت، عشق و شفقت دارد. بنابراین، کارهای زیادی برای گروههای شهروندی وجود دارد که به نفع یک جهان چند قطبی انجام دهند. ما زمانی برای از دست دادن نداریم. الان باید اقدام کنیم.
برای مطالعه متن کامل مصاحبه به زبان انگلیسی به اینجا مراجعه نمایید.