زمان بازگشت خانواده به محور سیاست و اجتماع است
زمان بازگشت خانواده به محور سیاست و اجتماع است
به گزارش سازمان دفاع از قربانیان خشونت به نقل از ایران: «تصویری از دنیای غرب در اذهان وجود دارد مبنی براینکه در آنجا توجه به نهاد خانواده خیلی کمرنگ است. به نظر میرسد نوعی گسستگی در خانوادهها وجود دارد. آیا این تصویر در حال حاضر هم واقعیت عینی دارد؟»
باید گفت که واقعیتی که وجود دارد این است که متأسفانه هم فرهنگ مارکسیستی وهم لیبرالیستی چند دهه ای است که خانواده را یک تهدید برای تجدد و مدرن شدن جامعه تلقی میکند و این امر موجب شده تا خانواده به حاشیه رانده شود. اگرچه در این زمینه ادبیات زیادی ترویج پیدا کرده است ولی خانواده وزنه فرهنگی خود را از دست داده است.اما با این همه خانواده توانسته در مقابل تهاجم فرهنگی مقاومت کند و هنوز به عنوان یک نهاد اصلی در جوامع غربی تلقی میشود.این واقعیت وجود دارد که شکاف زیادی که بین واقعیت و فرهنگ به وجود آمده مشکلاتی را برای نهاد خانواده ایجاد کرده است از این رو این که واقعاً تعریف خانواده چیست جای بحث و تدقیق دارد.از طرفی با اینکه امروز در جوامع غربی در یک وضعیت منحصر به فرد و متناقضی قرار گرفته ایم ولی همه آرزوی داشتن خانواده را دارند بدون اینکه استثنایی وجود داشته باشد.پس خانواده علاوه بر اینکه جایگاه خود را به عنوان مکانی برای امید،محبت و امنیت حفظ کرده است اما محلی است برای مجادله ،دعواوجدایی.این امر موجب شده تا تعاریف خانواده بسط پیدا کند.
به نظر میرسد زمان آن رسیده که خانواده به مرکز و محور سیاست، فرهنگ و اجتماع ما باز گردد.
زمانی غرب به فردیت و تجرد خیلی بها میداد ولی بعد از گذشت چند دهه، آسیب های این نگرش آشکار شد؛ رواج افسردگی و تنهایی حاصل این نوع نگرش بود. آیا اکنون به این نتیجه رسیده اید نهاد خانواده را تقویت کنید؟ اگر آری، چقدر توانسته اید در این زمینه موفق باشید؟
شکی در این نیست که فرد گرایی و فردیت به شکل غم انگیزی به بدنه خانواده ضربه زده وحتی ابعاد اجتماعی شدن را هم مورد اصابت قرار داده است.دوران احزاب توده ای تمام شده همچنین دوران سازمان های بزرگ سرآمده و خلاصه یک از هم پاشیدگی در هر تجمعی ایجاد شده است واین مسأله برای تضادی که در بین فردیت گرایی و نیاز به جمع بودن وجود دارد یک علامت سؤال ایجاد میکند که چگونه میتوان تعاریف و معانی جدیدی برای خانواده قایل شد. کلیسای کاتولیک با علم به این معضل سعی کرده است به تعاریف جدیدی از این که به چه نحوی میتوان خانواده را قوام بخشید بپردازد.همه آگاه هستیم که خانواده واقعیتی نیست که تنها به یک ملیت، جامعه و گروه تعلق داشته باشد بلکه یک واقعیت جهانی است و برای همین است که کلیسا کاتولیک اهمیت میدهد که در حوزه خانواده با همه ادیان و فرهنگ ها وارد گفتمان شود و این یکی از دلایل سفر من به ایران بود.
به طور کلی سیاست اصلی ومهم شما برای استحکام بنیاد خانواده چیست؟
خطوط اصلی سیاست ما عمدتاً ماهیت فرهنگی و مذهبی دارد.زیربنای سیاست ما این است که یک بعد فرهنگی به خانواده دهیم که آن را از یک فرد گرایی رمانتیک متمایز کند.توجه به این نکته لازم است که خانواده حاصل عشق دو نفر نیست (البته این امر در ایجاد خانواده گریز ناپذیر است) بلکه یک نقطه تلاقی بین نسلها وبرای ساختن تاریخ ملت هاست. در همه فرهنگ ها خانواده مثل نهادی است که تولید نسل ها و ادامه نسل را امکان پذیر میسازد به همین دلیل اگر زن ومرد با هم پیوند میبندند برای این است که همدیگر را دوست دارند. در عین حال باید در نظر داشت که یک فرزند جزو اموال پدر ومادر نیست چون روزی آنها را برای تشکیل خانواده جدید رها میکند.در واقع فرزندان احترام به والدین را ادامه میدهند و این پیوند منفصل نمیشود بلکه تغییر شکل میدهد.به این ترتیب خانواده به عنوان نخستین آموزشگاه ومدرسه برای آموزش باهم زندگی کردن به بچهها در جامعه تلقی میشود که در آن ارتباطات و پیوندهای محکمی بین افراد با سن ،روحیات و اخلاق متفاوت ایجاد میشود واین چالش بزرگ ما در قبال جوانان نسل جدید است.