بررسی آماری خشونت علیه کودکان در جهان
بررسی آماری خشونت علیه کودکان در جهان
به گزارش روزنامه سایه: ماریان رایت ادلمن؛ بانوی ٧٧سالهی آفریقایی-آمریکایی که فعال عرصهی حقوق کودکان و موسس انجمن Children s Defense Fund نیز هست، میگوید: «اگر امروز برای احقاق حقوق کودکان بایستیم، بعدها نیازی نیست برای سایر حقوق مدنی جامعه تلاش کنیم». نمونهی سادهتر یا پیچیدهتر این جمله یا بهتر است بگوییم تفکر جامعهشناسانه را در مورد حمایت از کودکان بارها در مجامع مختلف از سوی سخنوران و اندیشمندان متعدد شنیده و خواندهایم؛ اما آنچه در دنیای امروز میبینیم، بیانگر حقایقی تلخ از نادیدهگرفتهشدن این قشر از جوامع است که میخواهند آیندهسازان هر کشور و در نگاهی کلیتر و کلانتر، دنیا باشند. آمارهای امروز، گویای روندی معکوس در جهت تخریب و تضعیف شخصیت و حتی نابودسازی زندگی آنهاست.
دپارتمان خدمات سلامت آمریکا موسوم به CDC در آخرین تحقیقات خود به این نتایج وحشتناک رسیدهاست که سالانه بیشاز یکمیلیارد کودک؛ یعنی چیزی حدود نیمی از جمعیت کودکان کره زمین، قربانی خشونت میشوند. در همین گزارش آمدهاست که یکی از هر چهار دختر در همین آمار، خشونت جنسی را پیش از رسیدن به ١٨سالگی تجربه کردهاست. البته این وضعیت شامل حال پسران هم میشود؛ بهطوریکه برای مثال، آمار سالانهی خشونت جنسی کودکان در هائیتی ٢٦درصد و در مورد پسران ٢١درصد است. البته وقتی صحبت از خشونت خانگی یا خشونت علیه کودکان میشود، نباید آنرا تنها منحصر به آزارهای جنسی دانست.
دکتر اسماعیل درمان؛ روانشناس بالینی و مشاور در مطلبی در سایت روانآنلاین، در این زمینه نوشت: «خشونت علیه اطفال به چندین نوع تقسیم میشود؛ ولی عنصر اصلی که آنها را به هم پیوند میدهد، اثرات عاطفی/روانی آنها بر روی طفل است. کودکان ضرورت به نظم، توجه و رابطهی واضح و تعریفشده میان خود و والدین دارند؛ یعنی طفل باید بیاموزد بهعنوان طفل در خانه چه نقشی دارد، دیگران باید از او چه انتظاری داشته باشند و او از دیگران چه انتظاراتی داشته باشد». در واقع، این خشونت میتواند در ابعاد مختلف جسمی و روانی روی دهد و هریک از آنها میتواند به بخشی از مرحلهی رشد کودک آسیب بزند. برای مثال، مرکز دادهپردازی خشونت علیه کودکان سوئد موسوم به VACS که به بررسی موارد مختلف آسیب به کودکان در هشت کشور کامبوج، هائیتی، کنیا، مالاوی، نیجریه، سوئیس، تانزانیا و زیمبابوه پرداخت، متوجه این حقیقت شد که بسیاری از شرکتکنندگان در این آمارگیری به تجربهی خشونتهای احساسی تا پیشاز ١٨سالگی هم اشاره کردهاند. جالب آنکه این نوع خشونتها میتواند احتمال بروز آسیبهای بعدی از جمله سوءمصرف مواد، رویآوری به الکل و افسردگیهای منجر به خودکشی را تا ٣,٧درصد بین کودکان و نوجوانان افزایش دهد. حتما شما هم در سالهای اخیر با گزارشات تکاندهندهای دربارهی اینکه پدر یا مادری فرزند خود را شکنجه یا زندانی کرده یا حتی به قتل رساندهاست، در رسانههای مختلف روبهرو شدهاید؛ اینها تنها گوشهای از بروز رفتارهای خشونتآمیز علیه کودکان در جهان است که تنها محدود به کشورهای عقبمانده از توسعه نیست و در جوامع در حال توسعه و حتی توسعهیافته هم دیده میشود.
بر اساس آنچه مرکز Endvawnow وابسته به سازمان ملل متحد منتشر کردهاست: «بیشترین میزان خشونتهای مختلف علیه کودکان در خصوص دخترها روی میدهد که از آسیبهای جسمانی و تعرضها تا وادارشدن به ازدواج زیر سن قانونی و در نهایت قتل را دربرمیگیرد. خشونتهایی که در حیطهی خشونتهای خانوادگیست و در مورد دختران، در طی زندگی میتواند حتی منبع آن از پدر تا پیشاز ازدواج، به همسر در بعداز ازدواج تبدیل شود».
همچنین کمپین بینالمللی حمایت از حقوق کودکان با انتشار گزارشی تکاندهنده از وقوع جنایتهای مختلفی که تحت عنوان خشونتهای خانوادگی ابعاد گستردهای پیدا کردهاست، در سایت DoSomething به این نکته اشاره کردهاست که روزانه دستکم پنج کودک بر اثر یکی از موارد زیرمجموعه در خشونت علیه کودکان، از دنیا میرود. این مقاله در ادامه آوردهاست: «٦٨درصد کودکانی که زیر سن ١٨سالگی مورد آزار جنسی قرار میگیرند، این تعرض را از سوی یکی از نزدیکان و اعضای خانواده تجربه کردهاند و چیزی حدود چهار کودک در ایالات متحده آمریکا ماهانه در اثر نادیدهگرفتهشدن نیازهای اولیهشان میمیرند که ٧٠درصد آنها زیر سهسال هستند».
نکتهی قابل توجه دیگری که در یکی از گزارشهای اخیر یونیسف به آن اشاره شدهاست، اینکه ١٤درصد مردان و ٣٦درصد زنان بزهکار در زندانها، تجربهی کودکآزاری را در سنین پایین عمرشان از سر گذراندهاند؛ مسئلهای که میتواند ما را به همان جملهی معروف ماریان رایت ادلمن در ابتدای همین مقاله برساند. سازمان بهداشت جهانی موسوم به WHO در گزارش منتشره در ١٢ جولای ٢٠١٦ به راهکارهای هفتگانه جهت جلوگیری از کودکآزاری و خشونت علیه کودکان اشاره کرده که نیازمند عزم جمعی در ایجاد دنیایی بهتر برای کودکان است؛ این هفت استراتژی عبارتند از پیادهسازی و اجرای قوانین بازدارنده، ایجاد هنجارها و ارزشهای جدید، امنسازی محیط، پشتیبانی والدین، توانمندسازی اقتصادی، فعالیت کامل و گستردهی مراکز پاسخگو و البته تقویت مهارتهای زندگی و افزایش سواد.