«عدالت جنسیتی»، رویکردی منصفانه برای زنان
«عدالت جنسیتی»، رویکردی منصفانه برای زنان
به گزارش روزنامه ایران: هنگامی که زنان همپای مردان به کسب علم مشغول هستند و در جستوجوی شغلی که بتوانند به جامعه خود خدمت کنند بدیهی است که کلیه سیاستها و برنامهها باید در راستای رسیدن جامعه به سوی هدف پیش رو باشد. همان هدفی که کشور را در منطقه به جایگاه والای خود برساند. در چنین شرایطی بدیهی است که برنامه آینده باید تمام توان و امکانات خود را برای رسیدن به هدف مطلوب بهکار گیرد.
زنان در جامعه به اتکای الزام ذکر شده در مقدمه قانون اساسی و با پیوست اصول 3، 19، 20 و 28 مانند همه آحاد مردم، خواهان رسیدن به حقوق خود هستند و این خواستهای بحق است که باید سیاستهای کشور و برنامههای تدوین شده، این خواسته را لحاظ کنند.در تدوین برنامه ششم توسعه و ماده 31 آن به منظور توجه به بنیان خانواده و رعایت حقوق زنان با بهرهگیری از جریانسازی عدالت جنسیتی در برنامهها، این اصطلاح مورد نقد قرارگرفت و گمان رفت عدالت جنسیتی در چارچوبی غیراز اسلام نگاشته شده است. حال آنکه چنین تصوری با عنایت به قوانین و اسناد بالادستی در کشورمان و خرد برنامه ریزان تدوین برنامه، مطلقاً پذیرفته شده نیست.
بیشک ضرورت بهرهگیری از دانش اندوخته شده در زنان جامعه، امری بدیهی است. از این رو شاهدیم که زنان همپای مردان خواهان حضور در جامعه و خدمت هستند و میخواهند و میتوانند برای آینده خود برنامهریزی کنند و البته این خواسته آنان طبیعی و بحق است.
لذا در شرایط کنونی نمیتوان به صرف هویت زیستی یا فیزیکی، زنان را از حقوق اساسیشان محروم کرد یا موانعی پیش پای آنان ایجاد کرد. جنس فقط معنایی «زیست شناختی»دارد که به مرد یا زن گفته میشود اما جنسیت مجموعهای از صفات و رفتار است که به زن یا مرد نسبت داده میشود و ساخته و پرداخته جامعه است.تفاوتهای مربوط به جنس امری طبیعی و پذیرفته شده است اما تفاوتهای جنسیتی ریشه در فرهنگ دارند نه در طبیعت و از اینرو تغییر پذیرند. علت بهرهگیری از عدالت جنسیتی و جاریسازی آن دقیقاً به این نگاه بر میگردد که برخی میخواهند به صرف زن بودن، موجب کاهش حضور زنان در عرصههای مختلف اجتماعی شوند.حال آنکه حق انتخاب در اصول قانون اساسی به زن ایرانی نیز این اختیار را داده است که برنامهریزی کند و چه بهتر که این خواسته درمسیر توسعه پایدار باشد. جامعه ما به رشد و ارتقا نیاز دارد لذا زنان و مردان جامعه باید – هر دو گروه – از عدالت بهرهمند باشند. این عدالت وقتی پایدار است که شایستگان انتخاب شوند نه آنکه به جنس فرد نگاه شود. به عنوان نمونه، اکنون در چارچوب مناسبات اجتماعی امروزی، نمیتوان حضور زنان را با انتخابهای سلیقهای و نادرست در برخی رشتههای دانشگاهی محدود کرد یا مدیریت زنان در مراکز و سازمانهای اجرایی را کاهش داد.با توجه به عدالت جنسیتی بومی شده در کشور، خانواده مهمترین نهاد برای زنان و مردان است تا بیاموزند که باید از نظر دسترسی و کنترل بر منابع و منافع اجتماعی، تفاوتها را کنار زد و نگذاشت که فرزندان خانواده دچار عدم دسترسی شوند.اکنون زنان با آگاهی و هشیاری در سطح بالاتری نسبت به سالهای قبل در جامعه حضور دارند. همین آگاهی موجب شده است تا آنان خواهان احقاق حق خود باشند و مطالبات خود را افزون کنند.بی شک در عین احترام به آداب و رسوم پسندیده، باید اقدام به تغییر در برخی کلیشههای جنسیتی کرد. جامعه خود در حال حرکت به آن سمت است. لذا هر اقدامی که روند رو به رشد امروزی را با مخاطره روبهرو کند با تنش مواجه است و با خواسته جامعه در تضاد قرار میگیرد. از این رو لازم است تا رویکرد عدالت محور برای بهبود وضعیت زنان و ترمیم نابرابریهای گذشته مد نظر قرار گیرد.به نظر یکی از بزرگان، بر این اساس، عدالت لزوماً به معنی آن نیست که با همه به نحو یکسان رفتار شود بلکه بدین معنی است که باید هر اقدام لازمی را به عمل آورد تا جامعهای منصفانهتر برای همگان تأمین شود.
به عبارت دیگر عدالت جنسیتی به معنای رعایت انصاف درباره زنان و مردان است. وقتی که زنان و مردان از برابری کامل برخوردار نیستند. در برخی از موارد لازم است که به صورت متفاوت با آنها رفتار شود. این تفاوت برای جبران محرومیتهای اجتماعی و تاریخی زنان است. تأکید بر توانمندسازی زنان فرآیندی است که افراد میتوانند برای غلبه بر موانع پیشرفت فعالیتهایی را انجام دهند.اکنون وقت آن رسیده است که بدون واهمه از واژه برابری یا ابراز کردن آن، به سوی عدالت جنسیتی گام برداریم و باورها، شیوهها، ساختارها و نهادهای ناعادلانه و خلاف موازین عدل و انصاف را که بیعدالتی را ایجاد و تقویت میکنند، تغییر دهیم.
اشرف گرامی زادگان