قرن ۲۱ و تاکتیکهای جدید نسلکشی آمریکا در جهان
قرن ۲۱ و تاکتیکهای جدید نسلکشی آمریکا در جهان
به گزارش فارس، صرفنظر از جنگهای مستقیم آمریکا در کشورهای دنیا که در قسمت های قبلی در لیستی بلند بالا به آن اشاره شد و بدون در نظر گرفتن سهم آمریکا در تاسیس رژیم صهیونیستی که خود عامل ثانوی قتل عام های قابل توجهی در منطقه محسوب می شود، کاخ سفید راهکارهای دیگری نیز برای ادامه نسل کشیهای خود در کشورهای مختلف جهان در اختیار دارد، از جنگ های سری گرفته تا نیابتی، جزو ابزارهایی است که امروز افشا و رسانه های مختلف جهان نیز به آن پرداخته اند.
جنگ های سری
جنگ های سری و محرمانه را معمولا سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) سامان داده و همچنان نیز عهده دار این تاکتیک در سرتاسر جهان میباشد.
نوام چامسکی اندیشمند معروف آمریکایی معتقد است، جنگ به هر شکل ونوع آن ابزار سیاست خارجی آمریکا محسوب می شود و کشورهای در حال رشد مهمترین و بهترین بستر اجرایی شدن این نظریه هستند که با هر بهانه ای محل تاخت و تاز قرار می گیرند.
در چارچوب این نظریه اگر در دهه های هفتاد و هشتاد (میلادی) مبارزه با توسعه کمونیسیم بهانه جنایات آمریکا بود و در دوره ای نیز مبارزه با اسلام سیاسی چتر این اقدامات قرار گرفت امروز نیز مبارزه با تروریسم و در راس آن داعش به عنوان پرچمی است که در زیر آن به هر جنایتی دست زده می شود.
جنگ نیابتی
بر اساس آمارهای منتشر شده در پایگاه های اطلاع رسانی عربی، طی جنگ های قبلی که پیش از آغاز تجاوز اخیر عربستان به یمن در این کشور رخ داده و اتفاقا عربستان هم بخشی لا ینفکی از آن محسوب می شد، بیش از 4 میلیون غیر نظامی یمنی از پای در آمده اند.
امروز علاوه بر یمن، شاهد رد پای حضور عربستانی ها در مشکلات امنیتی عراق، لیبی ، لبنان ، مصر و به ویژه سوریه هستیم مناطقی که روزانه شاهد فجیع ترین نسل کشی ها می باشند واتفاقا یکی از خواستگاه های سیاست های خارجی دولت آمریکا به شمار می روند.
در حالیکه شاهد اخبار جسته وگریختهای از مشارکت کشورهایی همچون قطر، اردن و ترکیه نیز در چارچوب این استراتژی هستیم در این رابطه پایگاه عبری زبان دبکا فایل در گزارشی تحت عنوان « ناتو شورشیان سوری را به تسلیحات ضد تانک مسلح می کند»از همکاری تنگاتنگ آموزشی وحمایتی ارتش ترکیه با جنگجویان خارجی در جنگ با دولت بشار اسد پرده برداشته بود، جنگجویانی که فجیع ترین جنایات را در سوریه و لبنان بلکه حتی علیه منافع این کشور مرتکب می شوند.
این استراتژی بر اساس نظریه جنگ فرسایشی دشمنان با یکدیگر استوار بوده و در 3 سال گذشته دست کم 2 میلیون و پانصدهزار نفر را در سوریه وبیش از این رقم را از عراقی ها قربانی کرده است.
به اعتقاد کارشناسان عرب جنگ نیابتی آمریکا یکی از وحشیترین جنگ هایی است که این کشور همواره متجاوز علیه مردم منطقه خاورمیانه و جهان اسلام تاکنون سامان داده است.
به اعتقاد این کارشناسان بعد از آنکه رویکرد دخالت مستقیم دولت جورج بوش هزاران نظامی آمریکایی را به دیار نیستی فرستاد وبه تبع آن انتقادات گسترده ای را در جامعه آمریکا به وجود آورد، سیاستگذاران کاخ سفید در دوره جورج بوش پسر این رویکرد را در دستور کار خود قرار دادند و باراک اوباما نیز به آن گسترش و فراگیری بیشتری بخشید.
این جنگ در واقع در قالب جوخه های مرگ نمود پیدا کرد، ساختارهای تروریستی که دولت آمریکا 34 سال قبل در السالوادور و کشورهای آمریکای لاتین آنرا به شکل محدودی بکار گرفته بود، امروز به شکل گسترده ای نه تنها در عراق بلکه در سوریه، مصر وچند کشور دیگر اسلامی نیز در حال انجام است .
امروز این جوخه ها که سازمان های اطلاعاتی آمریکا حامیان مالی و هدایت کنندگان پیدا و پنهان آن محسوب می شوند، کمتر از یک دهه است که به بازیگر نقش اول تمامی بحران های منطقه تبدیل شده اند و با کشتار ، تخریب و دامن زدن به جنگ های طایفه ای و مذهبی کاتالیزور اصلی هرج و مرج سازنده شده اند که واشنگتن به دنبال تحقق آن در این منطقه است.
بر اساس آمارهای موجود صرفا از مارس 2011 تا جولای 2013 جوخه های مرگ تحت اوامر آمریکاییها در عراق به طور مستقیم 75 هزار نفر را از پای در آوردهاند درحالیکه اقدامات تلفات ثانوی وبه ویژه واکنشی شیعیان به اهل تسنن واهل تسنن به شیعیان بعد از عملیات این جوخه ها در این امار لحاظ نشده است.
اما چرا باید از این گروه های تروریستی با پسوند آمریکایی استفاده کرد وآیا ارتباطی بین آنها و گروه داعش به طور اخص و گروه های تکفیری افراطی که به نام دین اسلام در حال ارتکاب جنایت در منطقه هستند به طور اعم وجود دارد؟
از نکات جالب و قابل تامل تقارن تاریخ دو حادثه بزرگ است که در فاصلهای 20 ساله با یکدیگر به وقوع پیوستند اولین باری که جهان و رسانه ها با نام«جوخ های مرگ»آشنا شدند 11 سپتامبر 1981 بود یعنی دقیقا 20 سال قبل از غائله بزرگ حمله به برج های دوقلوی نیویورک در آمریکا .
در آن تاریخ یک گروه مسلح دولتی که توسط ارتش آمریکا آموزش دیده بودند حدود 900 کشاورز غیر نظامی السالوادوری را به شکل وحشیانه ای قتل عام کردند تا زمینه ساز جنگ ویرانگر خانگی در این کشور باشند، جنگی که بیش از یک دهه ادامه یافت وباعث ویرانی کامل این کشور گردید.
3 دهه بعد از آن این سناریو در عراق هم در دستور کار قرار گرفت، مجری آن هم جان نگروپونته سفیر اعزامی آمریکا به عراق بود .
پرفسور مایکل شوسادافسکی در گلوبال ریسرچ در این باره می نویسد: اعزام نگروپونته به عراق چندان هم بدون برنامه نبود، او دقیقا همان شخصی بود که بین سال های 1985 ـ 1981 به عنوان سفیر ایالات متحده در هندوراس فعالیت میکرد و نقش عمده ای در هدایت گروه کونتراس علیه نیکاراگوئه داشت ، از اینرو او را هدایتگر (پدرخوانده) جوخه های مرگ هندوراسی معرفی می کنند.
با حضور نگروپونته در عراق ، دولت آمریکا خبر از تشکیل گروه ضربتی داد که قرار بود با گروههای یاغی بجنگند اما در واقع با تشکیل آن گزینه السالوادوری جنگ و جنایت را در عراق وارد فاز اجرایی کرد.
از آن تاریخ به بعد شاهد افزایش ناگهانی و انفجاری عملیات قتل عام، آدم ربایی و ترور شخصیتهای مختلف سیاسی، فرهنگی، علمی، صنعتی، نظامی و... در عراق بودیم اقداماتی که دامنه آن در آن زمان تا داخل خاک سوریه هم کشیده شد و شماری از فعالان عراقی در این کشور نیز در راستای تحقق طرح هرج و مرج ترور شدند و بدین شکل اولین جرقههای تشکیل گروه های تروریستی در سوریه نیز روشن شد.
در اینجا این پرسش مطرح می شود که آیا حضور نگروپونته در دوره اوج فعالیت جوخه های مرگ در آمریکای لاتین و حضورش در دوره اوج آن در عراق صرفا امری تصادفی است؟
از نکات جالب دیگر در این داده ها حضور رابرت استیون فورد (که بعدها سفیر کشورش در سوریه و مصر شد) در گروه دستیاران ارشد نگروپونته در عراق است، او حتی در سال 2004 به عنوان نماینده ویژه دولت آمریکا در شهر نجف منصوب شده بود تا از نزدیکی بیشتری با ساختار فعالیت شیعیان آشنا شود.
فورد که در ژانویه 2005 به عنوان مشاور امور سیاسی سفارت آمریکا در بغداد به کار خود ادامه داد دستیار اول نگروپونته در اجرایی کردن الگوی السالوادوری در عراق بود وبا توجه به تسلط کاملش بر زبانهای عربی وترکی در این برنامه به موفقیت های قابل توجهی هم دست یافت.
بر اساس تقسیم کار انجام گرفته نگروپونته از داخل دفترش در منطقه سبز و فورد به شکل میدانی و خارج از دیوارهای منطقه سبز این مهم را عملیاتی کردند.
هفته نامه نیویورکر هم در گزارشی که در 26 مارس 2007 در این رابطه منتشر کرد خبر داد علاوه بر این دو، هنری اینچر معاون فورد و جفری بیلز کارمند بخش سیاسی سفارت هم در سامان دادن به جوخه ها نقش عمده ای را ایفا نمودند.
در حالیکه بعد از مدتی جیمز فرانکلین جفری سفیر آمریکا در البانی (2004ـ2002) هم به آنها ملحق شد. جفری در بین سال های (2012 ـ 2010) دوره شکل گیری هسته های اصلی گروه داعش و انتقال خشونت از عراق به سوریه سفیر آمریکا در عراق شد.
قبل از او هم فورد مجددا در سال 2008 از الجزایر به بغداد فرا خوانده شد تا از داخل سفارت آمریکا در عراق اولین هسته های تشکیلاتی گروه های تروریستی در سوریه و وجوخه های مرگ متشکل از واحدهای سلفی لبنانی و اردنی را تشکیل و در سال 2011 از طریق مرزهای جنوبی سوریه با اردن در این کشور مستقر سازد.
نکته دیگری که در این بعد قابل توجه است فراخوانی کلنل بازنشسته جیمز استایل به بغداد بود. استایل در دوره حضور نگروپونته در آمریکای لاتین یکی از دستیارانش به شمار می رفت او که به عنوان مستشار نیروهای امنیتی عراق به کار گمارده شد در دوره حضورش در آمریکای لاتین وبر اساس گزارشی که دنیس کاسینیتچ عضو کنگره آمریکا منتشر کرده به عنوان مظنون اول اختفای ده ها هزار السالوادوری محسوب می شود.
از آن تاریخ به بعد عراق دیگر روی آرامش را به خود ندیده است. امروز عملیات تروریستی و جنگ و خونریزی به امری عادی در این کشور مبدل شده است تا بغداد و بقیه شهرهای عراق به گورستانی برای شهروندانش به ویژه پزشکان، مهندسان ، اساتید دانشگاه و حتی مردم عادی تبدیل شود. بنابراین انتقال آمریکایی از فاز عملیات مستقیم به عملیات های نیابتی نه تنها اهداف این کشور را در خاورمیانه محقق ساخته است بلکه به نفوذ بیشتر واشنگتن در این منطقه حساس نیز کمک کرده است.